نویسنده: صفار سامانی
پیرامون واژهی افغان و افغانستان پژوهشهای زیادی شدهاست و به اتفاق همه پژوهشگران، ثابت شده است که افغانها تباری اند که هویتشان در کوههای سلیمان و ماورای رود سند شکل گرفت و از آنجا به خراسان سرازیر شدند. در مورد ریشهی تباری افغانها اختلافهای جدی و مورد بحث است که بنیاسراییلی، ایرانی و هندی خوانده میشوند. و اما نظر به مطالعات من، افغانها تبار مختلط بنیاسراییلی، هندی، ایرانی، مغل، ترک، عرب و... اند. به هررو، از ظاهر واژه اگر قضاوت کنیم، افغان از آه و ناله و فغان گرفته شده است که در این زمینه روایات فراوان است و بهتر است بیشتر واکاوی کنیم که پژوهشگران چه گفتهاند. به باور عزیز آریانفر (روبرداشت از رخنامهاش): «این که در زمان ساسانیان، چون ایرانیان پارسی زرتشی و خداپرست بودند، ایرانیان پشتونها را که زرتشی نبودند، بیخدا ارزیابی میکردند و آنان را «ابگان» یا «ابوگان» میگفتند. بوگ یا بگ به معنای خدا در زبانهای هندی، روسی و پارسی کاربرد دارد. در روسی همین اکنون خدا را بوگ میگوید. در هند بگوان و در کشور ما بگلان (معرب آن) بغلان و بگرام و نیز در عراق بغداد که معرب بگداد است. پیشوند «آ» در پارسی قدیم نشانه نفی بود. اینگونه ابوگ (بدون خدا، خدانشناس) پس از آمدن اعراب و اسلام ابوگان و ابگان به افغان مبدل شد. این دیدگاه را بسیاری از دانشمندان ایرانی و خارجی تایید کردهاند. دانشمندان و پژوهشگران پشتون پاکستانی از جمله افراسیاب ختک هم بر همین دیدگاه اند.» به عبارتی دیگر، افغان در اصل همان «اپگان» یا «اوپوکین» گردشگر چینی «هیونتسنگ» میباشد، که برابر یا مترادف «هندو» و یا به عبارتی، افغان برابر پارسی واژهی هندو میباشد که با اوغانهای بنی اسراییلی، بخدیان ایرانی، خلجیان ترک و… درآمیخته و افغان/اوغان/پشتون امروزی را شکل دادهاند.
افغان (هندو) به معنای مردمانی است که در کنار رود سند زندگی داشته، نام سرزمین شان «ویهند=افغانستان قدیم» بود. یعنی، افغان یا اپهگان و هندو یا سندهو، جدا از معنای مذهبی و اعتقادی به یک معنا و هندو پیش از این که برابر یا مترادف برهمن باشد، به معنای کسانی است که باشندگان اصلی یکی از سواحل رود سند میباشند و آن «ویهند در زبان سانسکریت مساوی به افغانستان فارسی» نام دارد. روانشاد دکتر عبدالاحمد جاوید در کتاب «اوستا» نگاشته است: «هند=Hand ویهند» یکی از مراکز گندهارا بود که بر کنار غربی دریای سند، مقابل اتک کنونی و اکنون برکنار راست اباسین (اندوس) یعنی ساحل شمالی آن به فاصلهی پنج میل از اتک قرار دارد. مردمان بومی هند گویند: ساکنان قدیم آن افغانان بودند. دکتر ذاکر نائیک رییس و بنیانگذار بنیاد پژوهشهای اسلامی هندوستان، در یک هماندیشی دعوت اسلامی در هندوستان گفت: «هندو به معنای برهمن یا دست کم نام کیش نیست.» و افزود: «هندو به معنای باشندگان کنار رود سند است و اگر کسی مسلمانان را به سبب هندوستانی بودن شان، هندو بگوید، به معنای اولی واژه اشکالی ندارد و اما به معنای دومی واژه اشکال دارد. زیرا؛ معنای دومی واژه که برهمن است، معنای جدید است و این را انگلیسها و فارسها بالای برهمنها گذاشته اند، به سبب سکونتشان در سواحل دریای سند و دیگر رودها.» حدودالعالم اثر پارسی، هنری والتر بیلیو افغانستانشناس انگلیسی، میرمحمد صدیق فرهنگ، راورتی، فوگیلسنگ، دکتر لعلزاد، هیونتسنگ، عنایتالله شهرانی، غلام محمد محمدی، میرغلام محمد غبار، دکتر صاحبنظر مرادی، غفوروف، شکورزاده، کهزاد و دهها پژوهشگر و دانشمند دیگر و صدها سند تاریخی، زیستگاه نخست و زادگاه افغانها را، کوههای سلیمان و سواحل دریای سند میدانند که نیازی به یادآوری آن در اینجا نیست. همچنان اصطلاح «افغان پلوغان» در شمال کشور لقب افغانهاست که این میرساند، زادگاه افغانها در کجاست؟ یعنی «افغان پلوغان» یا «افغان پلوگان» لقب افغانهاست که از پلوگان به خراسان آمدهاند. به این عبارت که پلوگان به معنای شالیزار است و شالیزار به فرمودهی روانشاد عبدالحی حبیبی در کتاب جغرافیای تاریخی افغانستان، نام قدیم کویتهی پاکستان و نزدیک دریای سند است. افغانها در سدههای وسطی با خلیجیهای ترک، اوغانهای بنیاسراییل مهاجر در غور که از آنجا به جنوب کوچیدن و دیگر قبیلههای هندی، ترک، تاجیک، عرب، مغول … در آمیختن و بهشکل تباری امروزی درآمدند. تمام دانشمندان، تبارشناسان و منابع تاریخی، جایگاه افغانها و افغانستان را در سواحل دریای سند و کوههای سلیمان میدانند که جغرافیای امروزی کشور افغانستان ربطی ندارد، زیرا بار اول انگلیسها نام خراسان را در زمان شاه شجاع به افغانستان عوض کردند که در زمان سلطنت ستمگرانهی عبدالرحمان قطعی و مرزهایش مشخص شد. «بیلیو» افغانستانشناس انگلیسی نیز افغانها را جدا از پشتونهای باستان و نژاد آنها را در کتاب نژادهای افغانستان و کتاب پژوهشی دربارهی قومشناسی یا اتنوگرافی افغانستان، هندی ثابت ساخته است. این پژوهشگر که سالهای زیادی را در بین افغانها زندگی کرده است، از موجودیت تبارهای تاجیک یا فارس، هندی، عرب، ترک، یهود، رومی و … در ترکیب تبار افغانهای امروزی یا پشتونها، اطلاعات جالب و مستند پیش میکند. بدین معنا که افغانها یک تبار مختلط از نژادهای مختلف اند که نه آریایی، نه هندی، نه اسراییلی، و نه ترک و نه از کدام نژاد خالص دیگر اند و از هیچ یکی از نژادها بطور خاص نمایندگی کرده نمیتوانند. همچنان؛ اوغان با افغان و پشتون قطعا ارتباط معنایی و جغرافیایی ندارد، بدین معنا که اوغان در اصل نام یهودهای مهاجر در خراسان در استان غور بودند و با خلیجیهای ترک یکجا از غور به جنوب خراسان مهاجرت کردند و در نواحی کوههای سلیمان و دریای سند با افغانهای هندی و پشتونهای ایرانی درآمیختن، پس از این است که واژههای اوغان، افغان و پشتون برابر هم یا مترادف بکار رفته است. به همین دلیل است که اصطلاح «اوغان غول» در بین غیر افغانان برای پشتونها بکار میرود. این اوغان غول در حقیقت اوغان غور یا یهودیهای غور اند که غور را از زادگاههای افغانان میدانند و شاهان غور را افغان خواندن که قطعا نادرست است. تا امروز واژههای افغان و پشتون را نیز مترادف هم دانسته اند، ولی در اصل افغان نامی است جدا و پشتون نامی است جدا. به عبارت دیگر، به اتفاق بیشتر پژوهشگران، افغان را هندیتبار و پشتون را ایرانیتبار گفته اند که باهم اختلاط کرده و قوم جدیدی را ساخته اند. بیلیو در این مورد بهتر نگاشته است: «هندیها تمام مردم افغانستان را پتان میگویند، اما پتانها این کلمه را فقط در مورد پشتونها بکار میبرند، ولی نه همه پشتو زبانان، بلکه آنرا منحیث نام اجدادی قبایل معینی استعمال میکنند که حتا شامل افغان و غلزی (خلجی) نبوده و فقط باید پتان یا پختون باشد. همچنان؛ اگر به نام اجدادی و فرقههای مختلف قبایل پشتون نظر کنیم، جز پشتونها که گفته میشود، شاید بخدیهای ایرانی اند، دیگران همه ساکنان گندهارا بودند که در نزدیکی افغانستان قدیم در جنوب خراسان با افغانهای هندیتبار«ویهند» سکونت داشتند و یا مهاجرانی اند که بعدها با پشتونها درآمیختن. یکی از این قبایل «سربنی» از شاخههای بزرگ پشتونها که هندینژاد یا افغان اند و در این مورد «بیلیو» مینگارد: «سربن و نامهای پسرانش، خریشون، شرجون و نوادهاش شیرانی در نسبنامههای قوم افغان، اساس قوم سربنی را تشکیل میدهند.» و این نامها: «اشکال متغیر نامهای راجپوتی و برهمنی، کریشن، سورجن و شیورام هستند.» برعلاوهی این نامها، قبیلههای بیشتر افغان، هندی تبار اند؛ به مانند: «نیازی که نیاد هندی بود به معنای تازهواردان، سدوزی که در اصل سیسودیا بود از قبایل راجپوتی هندی، منگل که هم مغولی گفته شده و هم هندی، جاجی نیز هم مغولی و هم جاجوتیای هندی گفته شده که شاید جاجوتیا یکی از قبایل برهمن هندی است.» جدا از اینها، تاجیک و ایرانیها نیز مانند: «درانیها، اسپهزیها (یوسفزی)، ماسیانوی، هوتک، توخی…» و دیگر فرقههای ایرانی و تاجیک که موازی با قبیلههای افغان و بخدیها، موجودیت شان بطور مستقل حس شده و وجود داشتند که حتا پیش از پیدایش و موجودیت تبار افغان در تاریخ یاد شده اند که امروزه در بین افغانها جذب شده، هویتشان را باخته اند و قبایل معینی را تشکیل میدهند. هندیها بخاطری افغانها را پتان میگویند که با بخدیها درآمیختن و قبیلههای تاجیک و ایرانی را در خود دارند و پتان را صورت دیگر بخدیان میدانند که پشتون شده است. و تاجیکها بخاطری پشتونها را افغان میگویند که این قوم با هویت هندی (افغانی) در افغانستان قدیم یا ویهند عرض وجود کردند و تشکیل تباری مستقل هند و ایرانی را بوجود آوردند.