نویسنده :معین اسلامپور
در سه دههی پسین مقاومت، نقطهی مقابل، استبداد، اشغالگری، ظلم و بیعدالتی در ذهن و ضمیری هر مخاطب آگاه و کنشگر بود و همچنان است. بهروایت دیگر مقاومت همزاد استبداد است. در هر نقطهی مقاومت وجودداشته باشد بهمعنای این ست که استبداد در آن جامعه بیداد میکند. تنها کلمهیکه، کام استبداد را تلخ میسازد و آرامش اشغالگرانهی گروهها و نیروهایی سرکوبگر و فاشیستی را بههم میزند، واژهی پر بار مقاومت است. مقاومت از واژههای بنیادین و فطریست که ریشه قرآنی دارد و با مفاهیم و آیاتِ قرآن و نیز متونِ مذهبی ارتباط معناداری دارد.
مقاومت در افغانستان و کشورهایی منطقه و فرامنطقه پیشنه و قدمتِ طولانی دارد. سالهاست، مقاومت در کشور با رویکردهای گوناگون علیهی استبداد و بیعدالتی خودی و خارجی پیوسته تداوم یافته است. بهویژه در سه دههی پسین، مقاومت از پر بارترین و پر افتخارترین واژهی بوده است که در دو برهه زمانی آبرو و حیاتِ سیاسی کشور را تضمین کرده است. برجستهترین نمونه و نماد مقاومت در دورههای تجاوز روسها و تهاجم گستردهی گروههای تکفیری و تروریسم بینالمللی است که با رویکرد دماگوژانهی دینی – طالبانی بود که با مدیریت و رهبری خردمندانهی قهرمان ملی احمدشاه مسعود و برخی چهرههای مهم دیگر در خطِ حمایتِ مردم علیهی اشغالگری مقاومت و دفاع سرسختانه کردهاند.
از آن روزگار مقاومت در بستر ادبیاتِ معاصر بهویژه ادبیاتِ نظامی فربه و پر بار شد، تا اکنون مفهوم مقاومت تداعیگری نه گفتن به اشغالگری، ناسازگاری و آشتیناپذیری به استبداد، تعبیر و تفسیر میشود. با بهقدرت رسیدن دوبارهی گروهک تروریستی، هر زن و مردِ جسور و مخالفِ استبداد طالبانی در برابر سلطهای قومی بهنحوی مقاومت و ایستادگی نمودهاند.
چنانکه پس از سقوطِ جمهوریت، طالبان با حاکمیتِ استبدادی قومی خانه، زمین و محلاتِ مسکونی مردم بومی را که سالها پیشنهی زیستی، قومی – هویتی داشتهاند، از زادگاه و مناطق خویش بهزور اخراج نمودهاند، ناقلین بیهویت را بهنیتِ هژمونی قبیلهی در آنجا جا بهجا کردهاند.
مقاومت تنها گزینه و بدیل براندازی رژیم خودکامهی قومی و استبدادی است. مردم سه سال سلطهی ننگین قومی از تمام طیفهایی گوناگون از خیابانها شروع تا بهرفتن به قلههایی مرتفع پُر افتخار پامیر و هندوکش علیهی استبداد از خود مقاومت و ایستادگی نشان دادهاند. ارچند مقاومت فزیکی در بسیاری نقاط بهدلیل سوی مدیریت، نا همآهنگی و ناهمسویی بهشکست مواجه شد. اما در کلیتِ امر مفهوم و انگیزۀ مقاومت در این سه سال، فراتر از دایرهی کشور بسط و گسترش پیدا کرده است. هر روز زنان و مردان در داخل و خارج کشور با رویکردهای مدنی و مسلحانه با حاکمیتِ طالبانی اعلام مخالفت مینمایند. حتا این مقاومت عصانگری سبب شد تا کشورهایی منطقه و فرامنطقهیی گروه متحجر و تروریستی طالبان را بهرسمیت نشناسند.
باوجودِ یکسر چالشهایی جدی در برابر نیروهایی ضد طالبانی و جبهاتِ مقامت، هر روز انگیزۀ ایستادگی و ایدهی براندازی رژیم متجاوز و جنایتکار طالب در میان مردم رشد و تقویت مییابد. دیگر مردم از هیولایی طالبانی و دیوی کابوسناک قومی نمیترسند. همه به نتیجهی قطعی رسیدهاند که مقاومت علیهی اشغالگری اولین و آخرین گزینه است. یک اتحاد و همسویی خاکستری و همگانی در برابر گروهگ تروریستی طالبانی انسجام یافته است. بهزودی شعلههای این آتش خاموش سر میکشد و همهی تروریستهایی قومی- بینالمللی را میبعلد و دوباره آبروی ملی و ارزشهایی برباد رفته احیا خواهد شد.