شخصی بنام سوسن، روز شنبه 29 جدی در کابل به صورت مرموز درگذشت و تلاش صورت گرفت با گفتن اینکه خودکشی کرده است، علت مرگ او پوشیده بماند. از آنجاییکه مرگ او مرموز و ناروشن بود، سوالهایی در بین مردم و کسانیکه سوسن را میشناختند مطرح شد که چرا او خودکشی کرده و علت چه بوده و چه کسانی در خودکشی او نقش داشته یا باعث خودکشی او شدهاند.
سوسن از دیپارتمنت ادبیات فارسی دانشکدهی زبان و ادبیات دانشگاه کابل در دورهی جمهوریت فارغ شده بود، در بخش امنیتی میدان هوایی کابل کار میکرد و مسافران زن را تلاشی و بازبینی مینمود. بعد از آمدن طالبان نیز به وظیفهاش ادامه داده بود و تا روزیکه به صورت مرموز وفات کرد، سر وظیفه میرفت.
وقتیکه همصنفیهای دورهی دانشگاه سوسن مرگ او را شنیدند، شوکه و حیرتزده شدند و به یکی از خبرنگاران خبرگزاری راسک پیام دادند که در یک گزارش تحقیقی، علت مرگ سوسن از خبرگزاری راسک دنبال شود. بنابراین یکی از خبرنگاران خبرگزاری راسک وظیفه گرفت تا گزارشی دربارهی مرگ سوسن تهیه کند.
خبرنگار ما با شماری از همصنفان و استادان دورهی دانشگاه سوسن، با شماری از همکارانش در میدان هوایی و با شماری از خویشاوندان دور و نزدیکش صحبت کرد و علت مرگ سوسن را بررسی نمود که نتیجهی بررسی در این گزارش ارایه میشود.
با شماری از همکارانش که در میدان هوایی صحبت شد، گفتند سوسن دختری فعال و مثبتاندیش بود و در بخش سکوریتی و امنیتی میدان هوایی همکار ما بود که این بخش سکوریتی بنام گک یاد میشود، قبلا در دورهی جمهوریت مربوط شرکت اولیف گروپ میشد، اما پس از سقوط جمهوریت، این بخش متعلق به شرکت گک شد که قرارداد آن مربوط امارت است. ما باهم در ترمینل داخلی، زنان را تلاشی میکردیم. همکاران سوسن میگویند روز شنبه که شنیدیم سوسن وفات کرده است، سوسن وظیفه آمده بود و کارت و وسایل خود را به بخش مدیریت تحویل داد و گفت دیگر نمیتواند به وظیفه بیاید. یکی از همکارانش که نمیخواهد از او نام برده شود، گفت من از سوسن پرسیدم که چرا وظیفه را ترک میکنی، در این شرایط وظیفه پیدا کردن برای زنان ممکن نیست و تنها در بخش امنیتی میدان و زایشگاهها زنان اجازه دارند که کار کنند. از سوسن خواهش کردم کار خود را رها نکن. چشمان سوسن پر از اشک شد، از دستهای من گرفت و گفت مشکلات شخصی و خانوادگی دارم، دیگر نمیتوانم ادامه بدهم. از سوسن خواستم اجازه دهد که من با خانوادهاش صحبت کنم. گفت ممکن نیست، زیرا پدرم بنابر فشار صالح جهش نمیخواهد من دیگر کار کنم و باید بروم در خانهی پدر و مادر همسرم زندگی کنم. پرسیدم همسرت کجا است. گفت آلمان است، اما صالح به پدرم گفته سوسن کار را ترک کند در روستا خانهی پدر و مادر همسرش برود. پرسیدم صالح چه کاره است. گفت صالح پسر مامای پدرم است و پدرم را در یک موسسه شامل کار کرده و پدرم ناگزیر است از صالح اطاعت کند. این همکار سوسن به خبرنگار ما گفت، سوسن روزیکه مدارک خود را تحویل داد و رفت، متاسفانه شنیدیم همان روز وفات کرده است. سوسن جور و تندرست بود کدام بیماری و مریضی نداشت.
نام بردن از صالح توسط یکی از همکاران سوسن برای خبرنگار ما از واژههای کلیدی در این گزارش شد که بررسی کند صالح کیست و چرا در زندگی شخصی سوسن مداخله کرده است.
با یکی از استادان دانشگاه سوسن ارتباط گرفتیم که فعلا در خارج زندگی میکند. او گفت یک سال پیش از کابل خارج شدم، سوسن را در میدان هوایی کابل دیدم، خیلی با من و خانوادهام کمک کرد و ما را در میدان هوایی همراهی کرد. این استاد دانشگاه از سوسن به نیکی یاد میکند و میگوید از مرگ او متاسف استم.
خبرنگار ما تلاش کرد شماری از خویشاوندان دور و نزدیک سوسن و صالح را پیدا کند و جویای علت مرگ سوسن و نقش صالح شود. شماری از خویشاوندان دور و نزدیک سوسن و صالح حاضر شدند به سوالهای خبرگزاری راسک پاسخ دهند. بر اساس پاسخ آنها صالح جهش بر عطا پدر سوسن فشار وارد میکند که سوسن را از وظیفه بیرون کند و او را پیش پدر و مادر همسرش بفرستد. پدر سوسن طبق فرمایش صالح اقدام میکند. اما سوسن مخالف بوده است. گفته میشود فضلالرحمان همسر سوسن در آلمان است. از اینکه پدر و خانوادهی همسر سوسن بر اساس تاکید صالح بر او فشار وارد میکند، سوسن روز شنبه تاریخ 29 جدی میرود وظیفه و اسناد و مدارک خود را تسلیم میکند و از وظیفه استعفا میدهد، متاسفانه نارسیده به خانه وضعیتش بد میشود و به مادرش تماس میگیرد که بیایید مرا بردارید. افرادی از خانوادهاش میرسند، وضعیت سوسن خیلی بد بوده و پس از ساعتی، وفات میکند.
به هرصورت، مرگ سوسن بنابر فشار و اجبار خانوادگی صورت گرفته استکه صالح جهش در راس این فشار و اجبار قرار داشته است. منابع از نزدیکان و خویشان صالح جهش دربارهی او به ما گفتند که صالح موجب مرگ سوسن شده است و تاکید کردند صالح پیش از این نیز موجب آزار و اذیت دیگر اعضای خانوادهی خود نیز شده است. بر اساس اظهار نظر خویشاوندان صالح، او از ظابطهای دورهی حزب خلق است و از آن وقت تا امروز دست به سوءاستفاده بهویژه در بین اعضای خانوادهی خود زده است. صالح یک سال میشود آمریکا رفته است. چند وقت پیش یکی از پسرانش را از خانه کشیده است. خانم پسرش حاملهدار بوده است، متاسفانه حتا روی خانم حاملهدار پسرش را ندیده است و پسر و نواسههای خود را از خانه کشیده است و به پسرش پیام فرستاده اگر دیگر طرف خانه آمدی با طالبان مسلح ارتباط دارم، به آنها میگویم که تو را جزا دهند. صالح خانهی شش طبقه در خوشحال خان دارد، اما نمیگذارد پسرش در یکی از طبقههای خانهاش زندگی کند. درحالیکه پسرش طبق شریعت حق دارد از آن ملکیت استفاده کند.
نزدیکان صالح گفتند او خانهی فرزندان کاکای خود را بنام خود کرده است. 75 هزار یورو از نصیر فرزند قربان که خویشش است در دورهی جمهوریت گرفته و به او گفته که تجارت زمین کنیم، اما پس از سقوط پول را نداده است. صالح دو بار پول پدر خود را دزدی کرده است. برادران و یکی از پسران کاکای خود را تشویق کرده که بروید در روستا حیاط غلامنظر را ویران کنید. با این کار خود، آنها را دچار مشکل کرده است و به غلامنظر گفته من غرض ندارم.
صالح بر اساس ادعا و گفتار خویشان و نزدیکانش یک شخص سوءاستفادهگر، حسود، بخیل و نفاقافکن است و موجب آزار و اذیت و حتا مرگ خویشاندان و نزدیکانش شده است و دلیل مرگ سوسن را نفاقافکنی خانوادگی و فشارهای صالح میدانند. جزییات دیگری نیز در این باره وجود دارد که بعدا تهیه و نشر خواهد شد.
این اقدام صالح درحالی صورت میگیرد که او به بهانهی ترس از طالبان به آمریکا پناهده شده است، اما در کابل پسرش را توسط طالبان تهدید میکند و بر سوسن محروم فشار وارد کرده که وظیفهاش را ترک کند و در روستا به خانهی پدر و مادر همسرش برود. این فشار موجب مرگ سوسن شده است.
طالبان در پنجشیر: جوانان یا به صفوف طالبان بپیوندند یا به جرم مخالفت با نظام گرفتار میشوند
یک مقام حکومت پیشین: القاعده نقش برجستهای در حل اختلافات میان رهبران طالبان دارد
طالبان برای دومینسال، بورسیههای تحصیلی روسیه را متوقف کردند
ملاهبتالله: مقامات بلندپایهی طالبان نمیتوانند همزمان دو وظیفهی رسمی داشته باشند
رهبر طالبان: کلکینهاییکه از آن زنان همسایه دیده میشوند، خراب شود