عبدالجمیل اجمل
از آغاز شکلگیری جوامع انسانی، مسئله جنگ و مقابله با دشمنان به بخشی جدای ناپذیر زندگی اجتماعی تبدیل شده است. در جوامع اولیه، گرفتن اسیران جنگی به عنوان ابزاری برای تضعیف دشمن و به دست آوردن سود مادی و انسانی از جمله بردهگیری یا دریافت فدیه مطرح بود. با گذشت زمان و پیشرفتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، این روند به شکل تکامل یافتهتر در قالبهای مختلفی مانند معاملات دیپلماتیک، قراردادهای صلح و پیمانهای امنیتی درآمد. با شکلگیری دولتها و توسعه روابط دیپلماتیک میان ملتها، اسیر گرفتن نه تنها به عنوان یک «عمل نظامی» بلکه به عنوان یک ابراز مهم در جهت نمایش «قدرت سیاسی» و اعمال فشار به دشمنان مورد استفاده قرار گرفت.
در دنیای مدرن، مسئله اسیران جنگی تحت قوانین بینالمللی، به ویژه «کنوانسیونهای چهارگانه ژنو»، ساماندهی شده است و از اسرای جنگی به عنوان افرادی که تحت محافظت خاص قرار دارند، یاد میشود. در این راستا، برخی گروهها و سازمانها با نگاه انسانی و اخلاقی به وضعیت اسرای جنگی میپردازند و اقداماتی مهمی را برای سالم نگهداشتن آنان انجام میدهند. همچنان گروههایی که به آزادی اسرای جنگی در شرایط حساس میپردازند، نقش ویژهای را در تحولات سیاسی و اجتماعی محلی و منطقهای بازی میکنند و بهطور استراتژیک از این عمل برای تقویت موقعیت خود و ایجاد اعتبار بینالمللی بهره میبرند.
آزادسازی اسیران بهعنوان یکی از اقدامات انسانی و بشردوستانه همواره مورد توجه افکار عمومی بوده است. در عصر جهانی شدن که رسانهها نقش اساسی در هدایت افکار عمومی دارند، یکی از مسائل مهمی که مورد توجه افکار عمومی قرار میگیرد و بازتاب گسترده پیدا میکند، چگونگی برخورد با اسیران دشمن است.
اقدام اخیر «جنبش اسلامگرای حماس»، ضمن برجستهسازی جایگاه این گروه در معادلات سیاسی غزه، تناقضات عمیق ایدئولوژیک میان حریانهای اسلامگرا را که با ایدئولوژی «اسلام سیاسی» در مناسبات سیاسی کشورها دخیل هستند آشکار میسازد.
حمله اسرائیل به نوار غزه و بمباران بیسابقه این منطقه از هفتم اکتبر تاکنون، باعث شهادت بیش از ۴۵ هزار نفر، عمدتاً غیرنظامیان، شده است. این حملات غزه را به ویرانهای تبدیل کرده است که بر اساس گزارشهای سازمان ملل، بازسازی کامل آن تا سال ۲۰۴۰ ممکن نیست. با وجود این، حماس در میان این مصیبتها، نهتنها شکست نخورد، بلکه به نمادی از ایستادگی و مقاومت تبدیل شد.
اجرای توافق آتشبس و تبادل اسیران میان حماس و اسرائیل در ۳۰ جدی (۱۹ ژانویه ۲۰۲۵)، صحنههایی از قدرتنمایی این گروه را به نمایش گذاشت. برخلاف انتظارات، اسیران اسرائیلی در سلامت کامل و با روحیهای بالا آزاد شدند، بدون آنکه نشانی از بدرفتاری یا شکنجه در چهره آنها دیده شود. این اقدام، جهانیان را متعجب کرد که چگونه با وجود بمبارانهای مداوم و شدید، حماس موفق به حفظ شرایط انسانی برای اسیران دشمن شده است؟ با آنکه اسرائیل شخصیتهای کلیدی و برجستهای این جنبش را شهید ساخت و غزه را بی وقفه بمباران کرد؛ اما حماس اسیران دشمن را در حالی آزاد میسازد که هیچ اثری از شکنجه و بند و زندان در آنان دیده نمیشود.
نحوهی عملکرد حماس در آزادسازی اسیران، نقطهای متمایز در کارنامه این گروه محسوب میشود. این اقدام از یکسو میتواند نشانی از تلاش برای جلب افکار عمومی و مشروعیتبخشی به فعالیتهای این حریان باشد و از سوی دیگر، نوعی بازتعریف نقش سیاسی و اجتماعی اسلامگرایان را در پی داشته باشد. این عملکرد، اگرچه در ظاهر تنها یک حرکت انسانی و نمادین به نظر میرسد؛ اما در واقع حامل پیامهای سیاسی مهمی است برای جهانیان و نشان میدهد که: «اسلامگرایان واقعی در سختترین و دشوارترین حالات نیز بر اسیران و زنان رحم میکنند و اسیران دشمن را طبق توصیهها و آموزههای اسلامی در امنیت کامل نگهداری میکنند»
برجسته ترین بعد این اقدام حماس، آشکارسازی تناقض میان ایدئولوژیهای اسلامگرایان افراطی، با اسلامگرای واقعی است؛ زیرا ایدئولوژیهای افراطی، عموماً بر خشونت و ظلم استوار است و همیشه به ارعاب و سرکوب دشمنان و مخالفین فکری خود تأکید دارند و اسیران دشمن و مخالفین فکری خود را با شدیدترین نوع ممکن مورد ظلم و شکنجه قرار میدهند. عملکرد بشر دوستانهای که جنبش حماس انجام داد، با چارچوب فکری و عملی جریانهای افراطی و تروریستی، در تناقض است و این برجستگی تعلیمات اسلامی و فکری حماس را نشان میدهد که بر افراطیت و تروریسم بنا نشده است. این جنبش با در پیش گرفتن اهداف اسلامی علیه دشمن میجنگد و تمامی اصول جنگ را رعایت میکند. حماس با این عملکرد شان، ثابت ساختند که آنان نمایندگان واقعی اسلام هستند و با این حرکت نمادین خود، تفکر اسلامگرایان افراطی در تمامی کشورهای اسلامی را زیر سؤال قرار دادند.
جنبش مقاومت حماس بار دیگر به جهانیان همان واقعیت را اثبات کرد که«حسنالبناء»، قائد اخوانالمسلمین در مرامنامه جنبش اخوانالمسلمین بیان کردند. در مرامنامه اخوانالمسلمین، اسلام چنین توصیف شده است: «اسلام نظامی همهجانبه و فراگیر است که همه امور و مظاهر زندگی انسان را در بر میگیرد. اسلام در حقیقت به معنای «حکومت و امت است»؛ «دولت و وطن است»؛ «اخلاق و قدرت است». اسلام «رحمت و عدالت است»؛ «فرهنگ و قانون است»؛ «علم و قضاوت است»؛ «مادیات و ثروت است». اسلام «کار و بینیازی است»؛ «جهاد و دعوت است» و اسلام «ارتش و صلح است». همچنین اسلام «جهانبینی و تصوریست واقعگرا و عبادتیست تنها برای خدا».
آزادسازی اسیران توسط حماس، بیش از اینکه یک حرکت تاکتیکی و نمادین برای جلب اذهان عامه در جهت بهبود جایگاه سیاسی این جنبش باشد؛ از اصولی است که این جریان بر مبنای آن بنا شده است. این عملکرد حماس در مقابل دشمنی که طی هشت دهه نسلکشی فلسطینیها در اولویت آن قرار دارد، عملکرد بیپیشینهای بود که دیگر گروههای اسلامگرای معاصر در کارنامه خود ندارند.
با توجه به آنچه حماس از خود به نمایش گذاشت، میتوان نتیجه گرفت که اسلام واقعی همان است که این جنبش در عملکرد خود نشان داد؛ اسلامی که بر پایهای ارزشهای انسانی، عدالت و رعایت حقوق بشری استوار است. گروههای افراطی که با اعمال خشونتبار و رفتارهای غیرانسانی اسیران جنگی را شکنجه میکنند و به ارزشهای بشری احترام نمیگذارند، نهتنها چهرهای خود را در میان ملتها و جوامع مخدوش میکنند، بلکه با رفتارهای سرکوبگرانهی خود، موجب بدنامی اسلام و آموزههای اخلاقی آن میشوند. اسلام، آنچنانکه حماس به جهانیان نشان داد، دینی است که حتی در سختترین شرایط نیز بر اساس اصول اخلاقی و انسانی عمل میکند و از ارزشهای بنیادین خود، که بر پایهای رحمت، عدالت و انسانیت بنا شده، تخطی نمیکند.
طالبان در پنجشیر: جوانان یا به صفوف طالبان بپیوندند یا به جرم مخالفت با نظام گرفتار میشوند
یک مقام حکومت پیشین: القاعده نقش برجستهای در حل اختلافات میان رهبران طالبان دارد
طالبان برای دومینسال، بورسیههای تحصیلی روسیه را متوقف کردند
ملاهبتالله: مقامات بلندپایهی طالبان نمیتوانند همزمان دو وظیفهی رسمی داشته باشند
رهبر طالبان: کلکینهاییکه از آن زنان همسایه دیده میشوند، خراب شود